ترجمه قرآن فولادوند (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نویسنده کلام الله
موضوع قرآن
زبان فارسی
تعداد جلد ۱
مترجم محمدمهدی فولادوند

ترجمه قرآن

ترجمه مرحوم محمدمهدی فولادوند (م، ۱۳۸۷ ش) از قرآن کریم، ترجمه ای قابل فهم، سلیس و روان، و از نوع ترجمه جمله به جمله و معنایی است.

معرفی اجمالی کتاب

از جمله خدمات علمى و ارزشمند محمدمهدی فولادوند ترجمه قرآن مى‌باشد. وى براى ترجمه قرآن مدت زیادى (حدود سى سال) تلاش نموده تا بتواند ترجمه قرآن را به پایان برساند و از آنجا که این کار مدت زیادى طول کشیده (به لحاظ این که ترجمه دقیق و با کمترین اشکال باشد) توانسته است ترجمه‌اى را به جامعه اسلامى تقدیم نماید که قابل فهم، سلیس و روان و از نظر جمله بندى کم نقص باشد و با توجه به این ویژگى‌هاست که پس از چاپ آن مورد استقبال گسترده علاقه‌مندان به ترجمه قرآن قرار گرفت، به گونه‌اى که پس از مدتى کوتاه، جایگاه خود را در بین ترجمه‌هاى معاصر پیدا نمود و در ردیف ترجمه‌هاى طراز اول و ممتاز قرار گرفت.

سبک ترجمه

مترجم در ابتداى هر سوره، مکى یا مدنى بودن و تعداد آیات آن را ذکر کرده است. حروف مقطعه را به صورت تلفظى آنها در ترجمه نوشته است. در برخى از موارد که آیات در ترجمه نیازمند به توضیح باشد توضیحاتى پیرامون آنها ارائه نموده و آنها را بوسیله پرانتز و یا کروشه از متن اصلى جدا کرده است.

از آنجا که این ترجمه از قبیل ترجمه جمله به جمله مى‌باشد، سعى شده است که تمام جملات ترجمه شود و ترتیب آنها طبق آیات باشد، بدون تقدم و تاخر.

ترجمه از سلاست و روانى خوبى برخوردار است. اکثر واوهاى ابتداى آیات در ترجمه آورده شده است. ادات تاکید مانند «انّ»، «لقد» و... در ترجمه تاکید آنها بیان شده است، مانند آیه ۷۳ سوره نمل: «وَإِنَّ رَبَّک لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ»؛ و راستى پروردگارت بر (این) مردم داراى بخشش است. و یا آیات ۷۴، ۷۶ و ۷۷ همین سوره و یا آیه ۴۲ سوره قصص: «وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَى الْکتابَ»؛ و به راستى به موسى کتاب دادیم.

در بالاى صفحات ترجمه، هم نام سوره ذکر شده و هم شماره آن، که این مطلب براى مراجعه کنندگان کار را آسان مى‌کند.

نقدهای این ترجمه

ظاهرا اشکالاتی بر این ترجمه گرفته شده است:

۱- در برخى از موارد الفاظ را به همان ظاهر خود معنا کرده بدون این که توضیحى براى آن ارائه نماید - در صورتی که در قرآن معناى ظاهرى آن اراده نشده مانند آیه ۶۴ سوره مائده: «وَقَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ...بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» که در ترجمه آن آمده و یهود گفتند: «دست خدا بسته است». دست هاى خودشان بسته باد... بلکه هر دو دست او گشاده است». در صورتی که مراد از «ید» معناى ظاهرى آن که دست مى‌باشد، نیست (چون که در این صورت جسم بودن خدا را نتیجه مى‌دهد) بلکه معناى کنایى آن مراد است که همان قدرت خداست. و یا مانند آنچه که در آیه ۲۹ سوره اسراء آمده: «وَلَا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِک»: و دستت را به گردنت زنجیر مکن. در صورتی که در اینجا مراد از «مغلولة الى عنقک» کنایه است از بخل ورزیدن.

۲- عدم توجه به افعال مدح و ذم و خلط آنها با فعل تعجب، مانند آنچه در ترجمه آیه ۱۲ سوره آل عمران آمده: «وَبِئْسَ الْمِهَادُ»؛ و چه بد بسترى است. در صورتی که حرف «چه» از افعال تعجب است و یا آنچه که در ترجمه آیه ۲۹ سوره کهف آمده: «بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً»؛ وه! چه بد شرابى و چه زشت جایگاهى است.

منابع

  • مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، جامع التفاسیر ۲ [لوح فشرده]: بخش کتابشناسی.